قصد توصلقصد توصل به قصد رسیدن به ذی المقدمه هنگام انجام مقدمه اطلاق میشود. ۱ - تعریف« قصد »، در لغت به معنای عزم، و «توصل» به معنای رسیدن به چیزی است، و قصد توصل، در اصطلاح اصولیها به معنای انجام مقدمه از سوی مکلف به قصد رسیدن به ذی المقدمه است، مثل: وضو گرفتن به قصد توصل و رسیدن به نماز . ۲ - از نظر اصولیوناصولیها در بحث مقدمه واجب بنا بر ملازمه بین مقدمه و ذی المقدمه در این که وجوب مقدمی نسبت به چه امری تحقق پیدا میکند، اختلاف دارند. ثمره این اختلاف، چند نظریه است. ۲.۱ - شیخ انصاریمرحوم « شیخ انصاری » معتقد است ذات مقدمه، واجب نیست بلکه مقدمهای که همراه با «قصد توصل» به ذی المقدمه باشد، واجب است؛ برای مثال، نصب نردبان به تنهایی واجب نیست بلکه به قصد توصل به ذی المقدمه که همان رفتن به پشت بام است، واجب میباشد، به صورتی که اگر نصب نردبان به عنوان مقدمه به کار نیاید، وجوبی ندارد. بر اساس این نظریه اگر بعدها مانعی هم پیش آید و رسیدن به ذی المقدمه ممکن نشود، اشکالی نداشته و در وجوب آن خللی به وجود نمیآید؛ بنابراین، همین که مکلف مقدمه را به قصد توصل به ذی المقدمه انجام دهد، برای وجوب مقدمه کفایت میکند، هر چند بعداً نتواند ذی المقدمه را انجام دهد. ۲.۲ - صاحب فصولمرحوم « صاحب فصول » مقدمهای را واجب میداند که دارای عنوان ایصال باشد؛ یعنی ایجاد مقدمه در خارج، لزوماً وجود ذی المقدمه را به دنبال داشته باشد؛ پس اگر مقدمه انجام هم بشود در خارج موجود شود نمیتوان گفت واجب است، بلکه باید تامل کرد و دید آیا ذی المقدمه نیز در خارج محقق میشود یا خیر. به این ترتیب، پیدایش ذی المقدمه در خارج، وجوب مقدمه را، و عدم وقوع آن نیز عدم وجوب مقدمه را کشف میکند؛ برای مثال، اگر کسی پس از تحصیل وضو، نماز را ادا کند، کشف میشود که، آن وضو واجب بوده است، ولی اگر بعد از تحصیل آن، به هر علتی نماز خوانده نشد کشف میشود که آن مقدمه وضو واجب نبوده است. طبق این نظریه، قصد توصل، در وجوب ذی المقدمه نقشی ندارد. ۲.۳ - قول مشهورمشهور اصولیها معتقدند ذات مقدمه بی هیچ قید و شرطی به خلاف نظریه مرحوم شیخ و صاحب فصول واجب است. مرحوم « آخوند خراسانی » نظریه مشهور را پذیرفته و کلام شیخ و صاحب فصول را رد میکند. ۳ - ثمره اختلاف میان شیخ انصاری و مشهورثمره اختلاف میان نظریه مرحوم «شیخ انصاری» و عقیده مشهور، در یک فرع فقهی ظاهر میشود و آن این که اگر مسلمانی در معرض غرق شدن است، یا مال وی در معرض آتش سوزی قرار گرفته است، در این صورت، به یقین ، انقاذ غریق و اطفای حریق وجوب فعلی پیدا میکند، اما اگر مقدمه انقاذ و اطفا، داخل شدن در ملک غیر باشد و راهی جز آن نباشد، بنا بر نظر مرحوم «شیخ» اگر مکلف قصد توصل به ذی المقدمه نداشته باشد، حرمت تصرف در ملک غیر، به حکم اولی خود باقی است؛ ولی به نظر مشهور و مرحوم «آخوند» اگر قصد توصل هم نداشته باشد مثل این که برای تفریح از آن جا عبور کند چون مقدمه امر واجبی است، حرمت آن از بین میرود و نه تنها مباح، بلکه واجب میگردد. ۴ - پانویس
۵ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۳۵، برگرفته از مقاله «قصد توصل». |